الیسا جان الیسا جان ، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 15 روز سن داره

ماهک من ......

مسیر رقتن به بجنورد ....

سلام به ماهکم به دختر خوشکلکم الیسا جون ناز گلکم عزیز دلم اینکه چرا اینقدر دیر به دیر میام و علتشو دوباره میام میگم ولی حالا بریم از عروسی برات بگم .... ماه بانوی کوچولوی من که برای عروسی عمه ثمینا لحظه شماری میکردی ، تا به زمان عروسی نزدیک شدیم دیگه حسابی خوشحال بودی و با اومدن عمه راضی که دیگه کلا تو آسمونها سیر میکردی و بیشتر روزها رو با هم بودین و من از دیدن خوشحالی تو حسابی لذت میبردم و تا اینکه برنامه ریزی کردیم برای رفتن به بجنورد و قرار شد ما و عمه راضی زودتر بریم و تو مسیر اصلا کاری به ما نداشتی و آروم نشتی تو صندلیت و برای خودت کارتون میدیدی و میخوابیدی و تا بیدار میشدی میگفتی مامان جون رسی...
14 تير 1394

عروسی عمه ثمینا جون ....

  عزیزکم  از خیلی وقت پیش ها منتظر عروسی عمه ثمینا بودی و منم خیلی دلم میخواست  که تو جشن هم  همینطور بهت خوش بگذره و تا اینکه روز عروسی برای اولین بار همراه من اومدی آرایشگاه  و نمیدونی چه حس قشنگی بود  که کنارم بودی قربونت برم و به خواست بابایی موهاتو بالا جمع کرد  عزیزم و بعد بابایی اومد دنبالمون و رفتیم سمت باغ و شما کنارم نشستی ماه بانو خانمم  و برعکس عروسی های دیگه که میگفتی نمیرقصم  تا عمه راضی دستتو گرفت خیلی ملوس و دوست داشتنی رفتی باهاش رقصیدی و منم با دیدنت  قند تو دلم آب میشد عزیزم  و تو تمام جشن همراهم بودی و مثل من میرقصیدی و یه لبخند شیرینم رو لبات داشتی&n...
13 تير 1394
2458 12 10 ادامه مطلب
1